جشن (جهان اسلام)ملاکهای تفکیک و تقسیم انواع جشنهای مسلمانان با آنِ دیگران متفاوت نیست. مسلمانان بر اساس تعالیم، سنن و مناسبتهای دینی و در درجه بعد، مناسبتها و بزرگداشتهای مذهبی و فرقهای جشنهای مختلفی داشتهاند. فهرست مندرجات۱.۱ - انواع ۱.۲ - مبنا ۱.۳ - تعداد ۲ - انواع جشنها ۲.۱ - جشنهای هفتگی ۲.۲ - جشنهای دینی و مذهبی ۲.۲.۱ - هجرت نبوی ۲.۲.۲ - عاشورا ۲.۲.۳ - خروج از ماه صفر ۲.۲.۴ - میلاد پیامبر ۲.۲.۵ - مولد الحسنین ۲.۲.۶ - تولد زینب کبری ۲.۲.۷ - تولد فاطمه زهرا (س) ۲.۲.۸ - تولد علی (ع) ۲.۲.۹ - مبعث و معراج پیامبر (ص) ۲.۲.۱۰ - میلاد امام شافعی ۲.۲.۱۱ - اعیاد شعبانیه ۲.۲.۱۲ - شعبانه ۲.۲.۱۳ - رمضان ۲.۲.۱۴ - مرگ ابن ملجم ۲.۲.۱۵ - عید فطر ۲.۲.۱۶ - کسوت کعبه ۲.۲.۱۷ - تولد رضا (ع) ۲.۲.۱۸ - عید قربان ۲.۲.۱۹ - عید غدیر ۲.۲.۲۰ - روز غار ۲.۳ - جشنهای تصوف ۲.۳.۱ - عُرسها ۲.۳.۲ - اخوت ۲.۳.۳ - خمیس الدعسه ۲.۴ - جشنهای طبیعت ۲.۴.۱ - آغاز سال ۲.۴.۲ - خواجه خضر ۲.۴.۳ - رأسالعام قمری ۲.۴.۴ - وفاء النیل ۲.۵ - جشنهای خانوادگی ۲.۵.۱ - تولد کودک ۲.۵.۲ - تحذیق کودک ۲.۵.۳ - شَدُّالوَلَد ۲.۵.۴ - عروسی ۲.۵.۵ - شفا ۲.۵.۶ - بازگشت از سفر ۲.۶ - جشنهای سیاسی و حکومتی ۲.۶.۱ - تاجگذاری ۲.۶.۲ - رسیدن به منصب ۲.۶.۳ - سفرهای سلطان ۲.۶.۴ - شکست نظامی ۲.۶.۵ - دیپلماتیکی ۲.۶.۶ - جشنهای ملی ۳ - فهرست منابع ۴ - پانویس ۵ - منبع ۱ - معرفی کلی جشنها۱.۱ - انواعاهمیت بنیان خانواده در اسلام و رواج روابط گسترده و مستحکم خانوادگی و عشیرهای در تمام سرزمینهای اسلامی، انبوهی از جشنهای خانوادگی را ایجاب میکرد. در کنار اینها، جشنهای اسطورهای و طبیعی و ملی و محلی اقوام غیرعربی را نیز که اسلام پذیرفتند باید در نظر داشت. تشکیل حکومت از نخستین سالهای ظهور اسلام و برپابودنِ همواره حکومتهای باشکوه و ثروتمند مسلمان در سراسر دوره اسلامی، مقتضی برگزاری جشنهای متنوع سیاسی و حکومتی بود. ۱.۲ - مبناالبته باید توجه داشت که مانند هر جای دیگری، در جهان اسلام نیز نمیتوان به طور قطع، جشنها را در چارچوبهای دقیق و منضبط محصور کرد و هر یک را به مبنایی کاملاً روشن و اختصاصی منسوب دانست. بسیاری از جشنهای مسلمانان کمابیش از محتواهای دینی برخوردار شدهاند و جشنهای خانوادگی نیز گاه در خاندانهای حکومتگر جنبه عمومی و حکومتی میگرفته است. ۱.۳ - تعداداز آنجا که تاکنون بررسی کامل و همه جانبهای در باره تعداد جشنهای رایج در جهان اسلام به عمل نیامده است، به دست دادن فهرستی قابل اعتماد از آنها میسر نیست. ۲ - انواع جشنهادر این مقاله با تلاش برای ارائه گونهای مرزبندی اولیه، به طور اجمال به شماری از این جشنها اشاره میشود: ۲.۱ - جشنهای هفتگیبنا بر حدیث معروفی از پیامبر صلیاللّه علیهوآلهوسلم در باره روز جمعه که خدا این روز را برای مسلمانان عید قرار داده (جعله اللّه للمسلمین عیداً) و روایاتی دیگر که در برخی از آنها به آذین بستن، نو پوشیدن و دیگر رفتارهای جشنی و مظاهر سرور و خوشحالی در روز جمعه توصیه شده است، [۱]
ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۳۴۸ـ۳۴۹، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۲]
ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۴۱۵ـ۴۱۶، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۳]
سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابیداود، ج ۱، ص ۶۳۶ـ۶۵۱، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۴]
احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، ج ۳، ص ۹۶ـ۹۷، بشرح جلالالدین سیوطی و حاشیه نورالدین بن عبدالهادی سندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۵]
احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، ج ۳، ص ۱۸۹، بشرح جلالالدین سیوطی و حاشیه نورالدین بن عبدالهادی سندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۶]
احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، ج ۳، ص ۱۹۴، بشرح جلالالدین سیوطی و حاشیه نورالدین بن عبدالهادی سندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۷]
احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، ج ۳، ص ۱۹۷، بشرح جلالالدین سیوطی و حاشیه نورالدین بن عبدالهادی سندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۸]
جعفر مرتضی عاملی، بزرگداشتها در اسلام (پاسخ به شبهات مخالفین)، ج۱، ص ۱۵۰ـ۱۵۱ و پانویسها، ترجمه محمد سپهری، قم ۱۳۷۸ ش.
مسلمانان جمعه را عید میدانستهاند ولی در حال حاضر این روز به منزله روز برگزاری نماز جمعه، استراحت و فرصتی برای نظافت و دید و بازدید است و کارکرد اختصاصی جشنی ندارد [۹]
«سنّتها و رسوم مذهبی اسماعیلیان بدخشان»، چشمانداز، سال ۱، ش ۱۱ (بهمن ۱۳۷۶).
[۱۰]
ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، ج۲، ص۷۰۰، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۱۱]
سلمان هادی طعمه، کربلاء فیالذاکرة، ج۱، ص ۱۹۶، بغداد ۱۹۸۸.
).در کشورهای اسلامی که تقویم رسمی آنها هجری است جمعه، روز تعطیل هفتگی است. ۲.۲ - جشنهای دینی و مذهبینمونههای جشنهای دینی و مذهبی به ترتیب تقویم قمری. ۲.۲.۱ - هجرت نبویبرخی از مسلمانان در اول و دوم محرّم به مناسبت سالگرد هجرت پیامبر از مکه به مدینه جشن میگیرند هر چند که این هجرت در ماه ربیع الاول واقع شده و بعداً در سال هفتم هجری به دستور عمر آن را در اول محرّم، که آغاز سال قمری است، تاریخگذاری کردند (برای مواردی از برگزاری این جشن به این منابع رجوع کنید [۱۲]
قاسم عبده قاسم، عصر سلاطین الممالیک، ج۱، ص ۱۱۷ـ۱۱۸، قاهره ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
[۱۳]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۱۵۹، بیروت ۲۰۰۲.
[۱۴]
مصطفی محمد طیر، «اعیادالمسلمین و غیرهم»، ج۱، ص ۱۴۸۶ـ ۱۴۸۸، مجله الازهر، سال ۵۸، ش۱۰ (شوال ۱۴۰۶).
).۲.۲.۲ - عاشوراگروههایی از مسلمانان سنّی در روز دهم محرّم روزه میگیرند و حتی رفتارهای جشنی از خود بروز میدهند (برای نمونهای روشن در مراکش به این منبع [۱۵]
محمد بن محمد موقت، الرحلة المراکشیة، ج ۲، ص ۸۷ـ۸۸، او، مرءاة المساوی الوقتیة، مصر ۱۳۵۱.
و در تونس به این منبع [۱۶]
محمد بن عثمان حشایشی، الهدیة فی العادات التونسیة، ج۱، ص ۹۷، چاپ احمد طویلی و محمد عنابی، تونس ۲۰۰۲.
رجوع کنید).حتی در برخی منابع شمار زیادی از مناسبتها را به روز عاشورا مربوط دانستهاند [۱۷]
زکریا بن محمد قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، ج۱، ص ۶۸ـ۶۹، بیروت: دارالشرق العربی، (بیتا).
[۱۸]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۲۸، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۱۹]
احمد شلبی، الحیاة الاجتماعیة فی الفکر الاسلامی، ج۱، ص ۱۷۰ـ۱۷۳، قاهره ۱۹۸۶.
لیکن با این وصف و نیز حتی اگر روایاتی که در باره جواز روزه گرفتن در عاشورا از قول پیامبر وارد شده [۲۰]
جعفر مرتضی عاملی، بزرگداشتها در اسلام (پاسخ به شبهات مخالفین)، ج۱، ص ۴۸، ترجمه محمد سپهری، قم ۱۳۷۸ ش.
[۲۱]
جعفر مرتضی عاملی، ج۱، ص ۴۸، پانویس ۱، بزرگداشتها در اسلام (پاسخ به شبهات مخالفین)، ترجمه محمد سپهری، قم ۱۳۷۸ ش.
درست باشند (برای نقد به این منبع رجوع کنید [۲۲]
جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، ج ۳، ص ۱۰۴ـ۱۱۰، قم ۱۴۰۳.
) به هیچ روی بر کارکرد جشنی این عمل در اسلام دلالت ندارند.از سوی دیگر شواهدی در دست است که نشان میدهد بنی امیه از روی دشمنی با اهل بیت پیامبر و به انگیزه فرو کاستن تأثیر شهادت حسین بن علی علیهالسلام، بر عید گرفتن این روز تأکید داشتند و کارکرد جشنی را به عنوان ترفندی سیاسی و تبلیغاتی بر عاشورا بار کردهاند. [۲۳]
ابوریحان بیرونی، الا´ثار الباقیة عن القرون الخالیة، ج۱، ص ۳۲۹، چاپ ادوارد زاخاو، لایپزیگ ۱۹۲۳.
[۲۴]
زکریا بن محمد قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، ج۱، ص ۶۹، بیروت: دارالشرق العربی، (بیتا).
[۲۵]
ابن تیمیه، اقتضاءالصراط المستقیم مخالفة اصحاب الجحیم، ج۱، ص ۳۰۰ـ۳۰۱، (بیجا، بیتا).
[۲۶]
محمد بن یوسف زرندی حنفی، نظم دررالسّمطین، ج۱، ص ۲۲۹ـ ۲۳۰، نجف ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
[۲۷]
احمد بن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاثار، ج ۱، ص ۴۹۰، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره (بیتا).
[۲۸]
عباس قمی، کتاب الکنی و الالقاب، ج ۱، ص ۴۱۶ـ۴۱۷، صیدا ۱۳۵۷ـ۱۳۵۸، چاپ افست قم (بیتا).
۲.۲.۳ - خروج از ماه صفربرخی مسلمانان به ویژه شیعیان ایران، عراق، هند و پاکستان، سپری شدن ماه صفر را که بهزعم آنان ماه غم و اندوه است جشن میگیرند. در کربلا، زنان کوزههایی حاوی زغال، آب و نمک و پول خرد را برای رفع شر و دفع نحوست از بام خانه به داخل کوچه پرت میکردهاند. [۲۹]
سلمان هادی طعمه، کربلاء فیالذاکرة، ج۱، ص ۱۹۵، بغداد ۱۹۸۸.
۲.۲.۴ - میلاد پیامبراهل سنّت در دوازدهم ربیع الاول و شیعیان در هفدهم این ماه میلاد نبوی را جشن میگیرند. هر چند برخی مسلمانان مثلاً در هند و پاکستان، دوازدهم ربیع الاول را به عنوان روز رحلت پیامبر (برای قول به رحلت پیامبر در این روز به این منابع [۳۰]
مسعودی، مروج الذهب (پاریس)، ج ۴، ص ۱۴۱ـ۱۴۲.
و برای نقد این قول به این منبع [۳۲]
عبدالوهاب شاهرودی، «صفر و سفر: نگاهی دیگر به تاریخ وفات پیامبر (ص)»، ج۱، ص ۲۸۹ـ۲۹۹، مقالات و بررسیها، دفتر ۷۲ (۱۳۸۱ ش).
و برای نقد جامع اقوال مختلف در باره تاریخ وفات پیامبر به این منبع [۳۳]
محمدجواد شبیری، «تحقیقی در روز وفات پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم»، ج۱، ص ۳ـ۱۹، تحقیقات اسلامی، س ۴، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۸ ش).
رجوع کنید) به سوگواری و برگزاری باره وفات میپردازند و نیز با وجود مخالفت شدید گروههایی محدود از مسلمانان با جشن گرفتن میلاد نبوی و حتی تحریم آن از جانب وهابیهای عربستان و دِیوبندیهای هند ، در حال حاضر این جشن از مهمترین جشنهای اسلامی به شمار میرود و با تفصیل بسیار به همراه ادبیات ویژه خود ــ مولدیات در سراسر جهان اسلام اجرا میشود (برای گزارش آن در مصر به این منبع [۳۴]
قلقشندی، قلائد الجمان فی التعریف بقبائل عرب الزمان، ج ۳، ص ۴۹۸ـ۴۹۹.
[۳۵]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۴۲ـ۴۵۶، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۳۶]
قاسم عبده قاسم، عصر سلاطین الممالیک، ج۱، ص ۱۱۸ـ۱۱۹، قاهره ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
و در لبنان به این منبع [۳۷]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۱۶۶ـ۱۶۷، بیروت ۲۰۰۲.
و در هند [۳۸]
احمد بن عبداللّه صاعدی شیرازی، حدیقة السلاطین قطبشاهی، ج۱، ص ۵۸، چاپ علیاصغر بلگرامی، حیدرآباد دکن ۱۹۶۱.
[۳۹]
احمد بن عبداللّه صاعدی شیرازی، حدیقة السلاطین قطبشاهی، ج۱، ص۶۷، چاپ علیاصغر بلگرامی، حیدرآباد دکن ۱۹۶۱.
و در میان مسلمانان چین و ژاپن به این منبع [۴۰]
فهمی هویدی، الاسلام فی الصین، ج۱، ص ۲۰۱ـ۲۰۲، کویت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۴۱]
مصطفی محمد طیر، «اعیادالمسلمین و غیرهم»، ج۱، ص ۱۴۸۷، مجله الازهر، سال ۵۸، ش۱۰ (شوال ۱۴۰۶).
رجوع کنید).۲.۲.۵ - مولد الحسنینمولد الحسنین جشنی است که اهالی قاهره آن را در نیمه ربیع الاخر در محل جامع الحسنین که به زعم آنان مدفن رأس الحسین است برگزار میکنند. این جشن که در قاهره پس از مولد نبی، در درجه دوم اهمیت قرار دارد معمولاً در یک روز سهشنبه گرفته میشود. [۴۲]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۵۷ـ۴۶۶، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
۲.۲.۶ - تولد زینب کبریدر پنجم جمادی الاولی در مناطق شیعهنشین به اختصار جشن گرفته میشود (برای این جشن در افغانستان به این منبع رجوع کنید [۴۳]
محمدحسین فرهنگ، جامعهشناسی و مردمشناسی شیعیان افغانستان، ج۱، ص ۲۲۷ـ۲۲۸، قم ۱۳۸۰ ش.
).در ایران این روز را روز ملی پرستار اعلام کردهاند. مصریان تولد زینب کبری سلاماللّهعلیها را در نیمه ماه رجب، و معمولاً در شب چهارشنبه، در جامعی که به گمان آنان مدفن زینب است جشن میگیرند. این جشن عملاً از دو هفته قبل تا تاریخ مذکور به طول میانجامد. [۴۴]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۶۶ـ۴۶۷، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
۲.۲.۷ - تولد فاطمه زهرا (س)تولد حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها در میان شیعیان، در بیستم جمادی الاخره جشن گرفته میشود. امروزه در ایران از این روز به عنوان روز زن و روز مادر استقبال قابل توجهی به عمل میآید. ۲.۲.۸ - تولد علی (ع)تولد امام علی علیهالسلام، در سیزدهم رجب از مهمترین جشنهای شیعیان است. ۲.۲.۹ - مبعث و معراج پیامبر (ص)مبعث و معراج پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله در ۲۷ رجب جشن گرفته میشود. [۴۵]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۶۸ـ۴۷۰، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۴۶]
ابوالقاسم انجوی شیرازی، ج۱، ص ۲۶۲، گذری و نظری در فرهنگ مردم، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۴۷]
ابوالقاسم انجوی شیرازی، ج۱، ص ۲۶۸، گذری و نظری در فرهنگ مردم، تهران ۱۳۷۱ ش.
[۴۸]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۲۶۸، بیروت ۲۰۰۲.
[۴۹]
احمد شلبی، الحیاة الاجتماعیة فی الفکر الاسلامی، ج۱، ص ۱۶۱، قاهره ۱۹۸۶.
[۵۰]
علی چگینی، اسلام در برونئی، ج۱، ص ۱۵۱ـ ۱۵۳، تهران ۱۳۷۹ ش.
[۵۱]
عبدالحی بن ضحاک گردیزی، ج۱، ص ۲۱۱، زینالاخبار، چاپ عبدالحی حبیبی، چاپ افست تهران ۱۳۴۷ ش.
[۵۲]
عبدالحی بن ضحاک گردیزی، ج۱، ص ۲۱۶، زینالاخبار، چاپ عبدالحی حبیبی، چاپ افست تهران ۱۳۴۷ ش.
[۵۳]
زکریا بن محمد قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، ج۱، ص۷۰، بیروت: دارالشرق العربی، (بیتا).
در دکن هندوستان این جشن در منطقههای مختلف در ۱۵، ۱۶ یا ۲۷ رجب برگزار میشود و بیشتر، افراد متدین و تحصیلکرده در آن شرکت میکنند. ۲.۲.۱۰ - میلاد امام شافعیمیلاد امام شافعی در اولین یا دومین چهارشنبه از شعبان در مدفن او در جنوب قاهره جشن گرفته میشود. [۵۴]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۷۰، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
۲.۲.۱۱ - اعیاد شعبانیهشیعیان به ترتیب در سوم، چهارم و پنجم شعبان، تولد امام حسین، ابوالفضل العباس و علی بن حسین علیهمالسلام را جشن میگیرند. نیمه شعبان با سه عنوان مختلف: شب برات/ برائت و به ویژه نزد شیعیان شب میلاد امام مهدی عجلاللّه تعالیفرجه و نیز سالگرد ازدواج علی علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام جشن گرفته میشود. شماری از مسلمانان شب چهاردهم یا پانزدهم شعبان (لَیلَةُ المَحْیة) را همان شبی میدانند که خداوند در آن، مقدّرات سالانه هر کسی را تعیین میکند. مسلمانان در این شب به احیا و عبادت، زیارت اهل قبور و طلب آمرزش برای ارواح درگذشتگان و نثار شربت و نان و حلوا و افروختن شمع میپردازند. [۵۵]
ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، ج ۱، ص ۱۷۸، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۵۶]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۷۱ـ۴۷۲، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۵۷]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۱۶۹ـ۱۷۰، بیروت ۲۰۰۲.
فاتحه چراغان (افروختن چراغ و فاتحهخواندن بر آن) در هند و کوچهگردی کودکانِ ترانهخوان و طالب خیر و اِنعام از در خانههای مردم در سه شب متوالی منتهی به نیمه شعبان در عراق و ترقهبازی و آتشبازی از آداب و رسوم این جشن است [۵۸]
طعمه، ص ۱۹۳ـ۱۹۴، سلمان هادی طعمه، کربلاء فیالذاکرة، بغداد ۱۹۸۸.
[۵۹]
سلمان هادی طعمه، کربلاء فیالذاکرة، ج۱، ص ۲۷۴ـ۲۷۵، بغداد ۱۹۸۸.
[۶۰]
سلیم طه تکریتی، «تقالید و اعراف من تکریت»، ج۱، ص ۱۴۴ـ۱۴۵، در عادات و تقالید الحیاة الشعبیة العراقیة، اعداد و تقدیم باسم عبدالحمید حمودی، بغداد: وزارة الثقافة و الاعلام، دارالشؤون الثقافیة العامة، ۱۹۸۶.
[۶۱]
نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، ج۱، ص ۱۲۹، لندن ۱۹۹۴.
[۶۲]
علی چگینی، اسلام در برونئی، ج۱، ص ۱۵۳، تهران ۱۳۷۹ ش.
برای این جشن نزد یزیدیه به این منبع رجوع کنید [۶۳]
عبدالرزاق حسنی، «الاعیاد الدینیة لدی الطائفة الیزیدیة»، ج۱، ص ۱۹، التراث الشعبی، سال ۴، ش ۷ (۱۹۷۳).
).در برخی مناطق (مثلاً در لبنان و اندونزی) در این شب یاد همه اولیا و قدیسان را گرامی میدارند. در ایران که به عقیده عوام، در این شب فرود یک شهابسنگ/ «تیر شهاب» به خانه علی علیهالسلام نشانه انتخاب او به عنوان داماد پیامبر صلیاللّهعلیهوآله تلقی میشد، مردم به مناسبت این جشن آتشبازی بزرگی برپا میکردند، دولت مبلغی گزاف به این کار اختصاص میداد و عدم مشارکت در این آتشبازی مذهبی، عملی سخت منکر به شمار میآمد. [۶۴]
ماسه، ج ۱، ص ۲۳۲ـ۲۳۳، هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
۲.۲.۱۲ - شعبانهشعبانه جشنی است که در آخرین روز شعبان در مراکش با به راه انداختن کاروان شادی برگزار میشود. ۲.۲.۱۳ - رمضانماه رمضان گرچه از نگاه غیرمسلمانان، مملو از تشریفات و مراسم گوناگون است در واقع هرگز در تعالیم اسلامی به عنوان جشنی یک ماهه تلقی نشده هر چند در باره جشنهایی که در استقبال از این ماه برگزار میشد یا در باره برخی رفتارهای جشنی مثلاً بازیها و ضیافتهای پرخرج در طول شبهای آن در منازل و مساجد گزارشهای بسیار هست. [۶۵]
مقدسی، البدء و التاریخ، ج۱، ص ۹۵.
[۶۶]
ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، ج ۱، ص ۱۷۸ـ۱۷۹، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۶۷]
قاسم عبده قاسم، عصر سلاطین الممالیک، ج۱، ص ۱۱۴ـ۱۱۶، قاهره ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
[۶۸]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۴۱، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۶۹]
جعفر شهری باف، طهران قدیم، ج ۳، ص ۳۵۹ـ۳۶۴، تهران ۱۳۸۱ ش.
[۷۰]
روژه لوتورنو، فاس قبلالحمایة، ج ۲، ص ۸۴۳، ترجمة الیالعربیة محمد حجی و محمد خضر، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
در ایران در روز آخر ماه شعبان جشن کلوخاندازان/ سنگاندازان را برگزار میکردند و در این آخرین فرصت قبل از رمضان به زیادهخواری جشنی میپرداختند [۷۱]
بیهقی، تاریخ بیهقی، ج۱، ص ۶۵۳.
[۷۲]
احمد وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ج ۱، ص ۲۷ـ۳۳، تهران ۱۳۷۰ ش.
(برای برخی رفتارهای غیرشرعی رایج در این جشن از جمله بادهگساری افراطی به این منابع رجوع کنید [۷۳]
جعفر شهری باف، طهران قدیم، ج ۳، ص ۳۰۵ـ۳۰۷، تهران ۱۳۸۱ ش.
[۷۴]
صادق هدایت، نیرنگستان، ج۱، ص ۶۵، تهران ۱۳۵۶ ش.
) (برای جشنِ ندیدن هلال رمضان که در نوع خود بینظیر است و در آن، مصریان در شب آخر شعبان و در صورتی که رؤیت هلال رمضان بر آنان اثبات نشود، شادمانه جشن گرفته شب را به سورچرانی میگذرانند، به این منبع رجوع کنید [۷۵]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۷۳ـ ۴۷۴، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
).با آنکه رمضان، اصولاً ماه خودسازی و ریاضت بوده است در حال حاضر در برخی سرزمینهای اسلامی به ویژه در کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، شبهای این ماه بیشتر حال و هوای جشن به خود میگیرد و به جبران کمتحرکی روزها، شبها تا سحر خیابانها پر از جمعیت و بازارها پررونق میشوند به طوری که عید فطر در پایان ماه به صورت نقطه اوج یک جشنِ سی روزه جلوهگر میشود. [۷۶]
عظیم نانجی، «دین اسلام»، ج ۲، ص ۸۶۶، در جهان مذهبی: ادیان در جوامع امروز، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴ ش.
[۷۷]
عظیم نانجی، ج ۲، ص ۸۶۶، پانویس ۱، «دین اسلام»، در جهان مذهبی: ادیان در جوامع امروز، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴ ش.
[۷۸]
ساچیکو موراتا و ویلیام چیتیک، سیمای اسلام، ج۱، ص ۹۲، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۷۹]
ساچیکو موراتا و ویلیام چیتیک، ج۱، ص ۹۲، پانویس ۱، سیمای اسلام، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران ۱۳۷۸ ش.
۲.۲.۱۴ - مرگ ابن ملجمشیعیان ایران روز مرگ ابن ملجم را در ۲۷ رمضان به مناسبت قصاص و اعدام قاتل امام علی علیهالسلام جشن میگرفتند. [۸۰]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۳۹ـ۲۴۰، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۸۱]
عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، ج ۱، ص ۳۳۱، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران ۱۳۷۷ ش.
[۸۲]
جعفر شهری باف، طهران قدیم، ج ۳، ص ۳۶۴ـ۳۷۱، تهران ۱۳۸۱ ش.
[۸۳]
احمد وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ج ۱، ص ۱۱۷ـ۱۳۳، تهران ۱۳۷۰ ش.
۲.۲.۱۵ - عید فطرعید فطر یا عید صغیر پس از پایان رمضان در اول شوال همراه با کاملترین مجموعه از رفتارهای جشنی برگزار میشود. این عید را با عناوین متعدد دیگری نیز مینامند از جمله: در ایران: عید رمضان، عید روزه گشادن، [۸۴]
ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم، ج۱، ص ۲۵۲، چاپ جلالالدین همائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۸۵]
دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل «عید».
[۸۶]
دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل «عید فطر».
در ترکیه: کوچوک بایرام و شِکِر بایرامی، در اندونزی: لِبَرَن.طول معمول این جشن، سه روز است ولی در برخی نقاط عملاً بیش از این و حتی تا یک ماه (مثلاً در ناحیه مالایا) و بر عکس در ایران تنها یک روز طول میکشد. این جشن در ایران مانند بسیاری دیگر از اعیاد دینی و مذهبی بیشتر جنبه عبادی دارد و با رفتارهای جشنی گستردهای همراه نیست (برای برخی از این رفتارها به این منبع [۸۷]
احمد وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ج ۱، ص ۱۵۹ـ۱۶۶، تهران ۱۳۷۰ ش.
و برای تفصیل این جشن در کشورهای عربی و آسیای جنوب شرقی به این منابع رجوع کنید [۸۸]
سلمان هادی طعمه، کربلاء فیالذاکرة، ج۱، ص ۲۶۷ـ۲۷۰، بغداد ۱۹۸۸.
[۸۹]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۷۹ـ۴۸۰، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۹۰]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۱۷۴ـ۱۷۷، بیروت ۲۰۰۲.
).۲.۲.۱۶ - کسوت کعبهدر گذشته که پوشش/ کسوت کعبه [۹۱]
اسعد نظامی تالش، «جامه کعبه»، ج۱، ص ۴۸ـ۸۶، ایراننامه، سال۴، ش۱ (پاییز ۱۳۶۴).
[۹۲]
محمد آصف فکرت، «نخستین جامهای که خراسانیان بر کعبه پوشاندند»، ج۱، ص ۵۹ـ۶۸، مشکوة، ش ۳۲ (پاییز ۱۳۷۲).
[۹۳]
یعقوب جعفری، «تاریخچه پوشش کعبه»، ج۱، ص ۸۴ـ۱۰۳، میقات حج، سال ۴، ش ۱۲ (تابستان ۱۳۷۴).
رسماً به خرج سلاطین مصر در این کشور دوخته و آماده میشد، کارِ تهیه آن را از چند روز بعد از عید فطر آغاز میکردند و سپس آن را بعد از برگزاری جشنهای مفصّل و تشریفات مختلف سرانجام در اواخر شوال همراه موکبی با قافله بزرگ حاجیان مصری به سمت مکه حرکت میدادند. [۹۴]
ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، ج۱، ص۱۸۳ـ۱۸۴، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۹۵]
ابن ایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، ج۵، ص۲۱۲، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/۱۹۸۲ـ۱۹۸۴.
[۹۶]
ابن ایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، ج۵، ص ۲۷۸، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/۱۹۸۲ـ۱۹۸۴.
[۹۷]
محمد دقن، کسوة الکعبة المعظمة: عبرالتاریخ، ج۱، ص ۱۸۸ـ۲۰۲، (قاهره) ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۹۸]
قاسم عبده قاسم، عصر سلاطین الممالیک، ج۱، ص ۱۱۹ـ۱۲۰ و ارجاعات آن، قاهره ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
[۹۹]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص۴۸۰ـ۴۸۷، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۱۰۰]
جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۶، ص ۶۴۱ـ۶۴۳، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
۲.۲.۱۷ - تولد رضا (ع)تولد امام رضا علیهالسلام، در یازدهم ذیقعده در میان شیعیان به ویژه در شهر مشهد که مدفن و مزار آن حضرت است جشن گرفته میشود. ۲.۲.۱۸ - عید قربانعید قربان یا عید اضحی / عید النَّحْر / عید کبیر، جشن بزرگی است که در دهم ذیحجه برگزار میشود و معمولاً چهار روز طول میکشد. این جشن را در ایران، عید گوسپندکشان، [۱۰۱]
ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم، ج۱، ص ۲۵۲، چاپ جلالالدین همائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۰۲]
عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زینالاخبار، ج۱، ص ۲۱۸، چاپ عبدالحی حبیبی، چاپ افست تهران ۱۳۴۷ ش.
در هند، بَقَر، بَقْره عید، در ترکیه، بویوک بایرام و قربان بایرامی، در اندونزی، لبرن حاجی و در مالایا، هری رایا حاجی میخوانند (برای تفصیل در باره این جشن به این منابع رجوع کنید [۱۰۳]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۴۱ـ۲۴۹، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۱۰۴]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۱۷۸ـ۱۸۹، بیروت ۲۰۰۲.
).۲.۲.۱۹ - عید غدیراز زمان آل بویه به این سو، شیعیان روز هجدهم ذیحجه را به عنوان روز اعطای منصب و اعلام وصایت علی علیهالسلام که به دست پیامبر صلیاللّهعلیهو آلهوسلم در بازگشت از حجة الوداع صورت گرفت جشن میگیرند [۱۰۵]
علیاصغر فقیهی، آلبویه: نخستین سلسله قدرتمند شیعه با نموداری از زندگی جامعه اسلامی در قرنهای چهارم و پنجم، ج۱، ص ۴۶۹ـ۴۷۰، (تهران) ۱۳۶۶ ش.
(مرتضی عاملی [۱۰۶]
جعفر مرتضی عاملی، بزرگداشتها در اسلام (پاسخ به شبهات مخالفین)، ج۱، ص ۱۵۶ـ۱۶۱، ترجمه محمد سپهری، قم ۱۳۷۸ ش.
تاریخ ابداع این جشن را بسیار پیشتر از عهد آل بویه دانسته است).(برای اهمیت این عید نزد نُصَیریه از فرق شیعه به این منبع، [۱۰۷]
عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، ج ۲، ص ۴۵۸، بیروت ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
[۱۰۸]
عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، ج ۲، ص۴۶۰، بیروت ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
برای تفصیل برگزاری این عید در دوره فاطمی به این منبع [۱۰۹]
عیدالغدیر فی عهد الفاطمیین، تهران ۱۳۷۶ ش.
و برای انبوهی از آثار در باره این عید به این منبع [۱۱۰]
عبدالعزیز طباطبائی، الغدیر فی التراث الاسلامی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
رجوع کنید).برقراری پیوندهای برادرخواندگی یا خواهرخواندگی ایمانی در میان شیعیان در این عید معمول بوده است. [۱۱۱]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۳۳ـ۲۳۷، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۱۱۲]
محمدحسین فرهنگ، جامعهشناسی و مردمشناسی شیعیان افغانستان، ج۱، ص ۳۲۹، قم ۱۳۸۰ ش.
[۱۱۳]
محمد بن حسین آقاجمال خوانساری، عقایدالنساء مشهور به کلثوم ننه، ج۱، ص ۳۵ـ۳۸، در عقاید النساء و مرآت البلهاء: دو رساله انتقادی در فرهنگ توده، چاپ محمود کتیرائی، تهران: طهوری، ۱۳۴۹ ش.
۲.۲.۲۰ - روز غاربنا بر گزارشهای مختلف [۱۱۴]
ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج ۳، ص۱۳۰.
(برای نقد به این منبع رجوع کنید [۱۱۶]
جعفر مرتضی عاملی، بزرگداشتها در اسلام (پاسخ به شبهات مخالفین)، ج۱، ص۱۸۰، ترجمه محمد سپهری، قم ۱۳۷۸ ش.
) از آنجا که شیعیان بغداد در قرن چهارم در گرامیداشت روز غدیر و بروز رفتارهای جشنی در آن بروز و ظهور ویژهای داشتند، برخی از اهل سنّت نیز در مقابل، هشت روز پس از آن یعنی ۲۶ ذیحجه را به مناسبت بزرگداشت روز پنهان شدن ابوبکر در کنار پیامبر صلیاللّه علیهوآلهوسلم در غاری به هنگام هجرت به مدینه، «یوم الغار» نامیده جشن گرفتند.بعدها این روز و نیز نهم ربیع الاول محمل رفتارهای جشنی افراط آمیز دیگری از جانب برخی عوام شیعه گردید که امروزه بسیار رنگ باخته است. [۱۱۷]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۲۹۲ـ۲۹۵، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۱۱۸]
جعفر شهری باف، طهران قدیم، ج ۳، ص ۱۱ـ۲۹، تهران ۱۳۸۱ ش.
[۱۱۹]
عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، ج ۱، ص۳۲۰ـ۳۲۷، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران ۱۳۷۷ ش.
۲.۳ - جشنهای تصوفدر کنار این جشنها (برای فهرستهای کمابیش مشابهی از اعیاد تقویم قمری به این منابع رجوع کنید [۱۲۰]
ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم، ج۱، ص ۲۵۱ـ۲۵۳، چاپ جلالالدین همائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۲۱]
ابوریحان بیرونی، کتاب القانون المسعودی، ج ۱، ص ۲۵۶، حیدرآباد دکن ۱۳۷۳ـ۱۳۷۵/۱۹۵۴ـ۱۹۵۶.
[۱۲۲]
عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زینالاخبار، ج۱، ص ۲۱۰ـ۲۱۹، چاپ عبدالحی حبیبی، چاپ افست تهران ۱۳۴۷ ش.
[۱۲۳]
شهمردان بن ابی الخیر، روضة المنجمین، ج۱، ص ۴۷ـ۴۸، چاپ جلیل اخوان زنجانی، تهران ۱۳۸۲ ش.
[۱۲۴]
زکریا بن محمد قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، ج۱، ص ۶۸ ۷۳، بیروت: دارالشرق العربی، (بیتا).
)، و صرفنظر از جشنهای پراکندهای که در میان مذاهب و فرقههای کوچک و بزرگ اسلامی رایج است (برای نمونههایی از این جشنها به این منابع رجوع کنید [۱۲۵]
محمد فاروق فرقانی، تاریخ اسماعیلیان قهستان، ج۱، ص ۲۴۱، تهران ۱۳۸۱ ش.
[۱۲۶]
محمد فاروق فرقانی، تاریخ اسماعیلیان قهستان، ج۱، ص ۳۱۳ـ۳۱۶، تهران ۱۳۸۱ ش.
[۱۲۷]
عبدالرزاق حسنی، «الاعیاد الدینیة لدی الطائفة الیزیدیة»، ج۱، ص ۱۱ـ۲۱، التراث الشعبی، سال ۴، ش ۷ (۱۹۷۳).
[۱۲۸]
امیر بایزید اموی، «اعیاد الطائفة الیزیدیة»، ج۱، ص ۸۰ ۸۴، التراث الشعبی، سال ۴، ش ۹ (۱۹۷۳).
[۱۲۹]
عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، ج ۲، ص ۴۵۸ـ۴۷۰، بیروت ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
)، جریان تصوف نیز در جهان اسلام، به تنهایی بستر و مایه انبوهی از جشنها با محتوای دینی گردیده است که عمده آنها را موالید و اعراس (عُرْس) پیران و مشایخ بزرگ صوفیه تشکیل میدهد.۲.۳.۱ - عُرسهادر واقع جشن مولد نبی به اولیا و پیران صوفیه تسری یافت گو اینکه معمولاً صوفیان به ویژه در هند، جشن تولد پیرانشان را در سالروز وفاتشان برگزار میکنند از این رو که معتقدند روز مرگ، روز تولد مجدد و حقیقی آنهاست و باید برای مرگ سالکِ واصل جشن/ عُرس گرفت. اهمیت اینگونه از جشنها در کشورهای مختلف اسلامی بسیار متفاوت است. در حالی که مثلاً در ایران چنین مواردی عمومیت ندارد در مصر، برای هزاران شیخ و صوفی جشن مولد برگزار میشود به طوری که برخی از صوفیان بخش اعظم عمر خود را در جشنهای پیدرپی این مشایخ سپری میکنند. از مهمترین موارد این موالید در مصر، جشن عظیم مولد امام سید احمد بَدَوی یا مولد احمدی در طَنْطاست که با شکوه بسیار چند بار در سال در تاریخهای مختلف جشن گرفته میشود. [۱۳۰]
غازی احمدی، «الموالد الدینیه فی مصر»، ج۱، ص ۶۴ـ۶۶، التراث الشعبی، سال ۷، ش ۴ (۱۳۹۷).
[۱۳۱]
غازی عبدالباقی، «الاغانی الشعبیة فیالموالد الدینیة بمصر»، ج۱، ص ۹۹، التراث الشعبی، سال ۸، ش ۱ (۱۳۹۷).
عرسهایی که بر گور مشایخ صوفی در هند برگزار میشود نیز به سبب حضور انبوه جمعیت و رقص و موسیقی و جلوههای رنگارنگ خیرهکننده و به ویژه مراسم راه رفتن از روی آتش از شهرت جهانی برخوردار است. اصولاً هر منطقهای در هند پیری دارد که برای او عرس میگیرند و معمولاً عوام مسلمانان، ماههای سال را به نام شیخی که عرس او در آن ماه برگزار میشود میخوانند، مثلاً ربیع الاخر را ماه میرانجی، جمادی الاولی را ماه مَدَر و جمادی الاخره را ماه خواجه معینالدین مینامند. ۲.۳.۲ - اخوتاز انواع دیگر جشنهای صوفیانه میتوان به مراسم سالیانه اخوت اشاره کرد که نمونه معروف آن از آنِ اعضای طریقتِ دَرقاویه در مراکش است. مراسم ذکر صوفیانه نیز در بسیاری از طریقتها جنبههای جشنی پیدا کرده است. در بعد از ظهر دو روز اول اعیاد فطر و قربان در لبنان، مشایخ صوفیه و شاگردانشان حلقههای ذکری برپا میکنند که چندان مورد قبول علمای منطقه نیست. [۱۳۲]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۱۹۱ـ۱۹۲، بیروت ۲۰۰۲.
این صوفیان با ساز و آواز و رقصِ شمشیر و خنجر به سمت مقابر اولیا و مشایخ خود راهپیمایی میکنند و در حلقههای ذکری که در این مکانها برگزار میکنند، علاوه بر سماعهای صوفیانه، اعمال خارقالعادهای را چون فرو کردن آلات تیز و برنده در بدن خود به نمایش میگذارند. [۱۳۳]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۱۹۱ـ۱۹۷، بیروت ۲۰۰۲.
برخی صوفیان مصر نیز در حلقههای ذکر و سماع و در اعیاد مختلف، زغال افروخته در دهان خود میبرند، شیشههای خرد شده را میبلعند و میخهای تیز در چشمهای خود میکشند. [۱۳۴]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۶۱ـ۴۶۲، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۱۳۵]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۸۳، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
۲.۳.۳ - خمیس الدعسهدر جشن صوفیانه دیگری به نام خَمیس الدَّعْسَه / پنجشنبه لگدکوبکردن، که هر سال مطابق با پنجشنبه مقدّس مسیحیان (آخرین پنجشنبه قبل از قیام مسیح)، در دو منطقه از لبنان ــ قبّه ولی سیدالشیانی و مزار نوح نبی در کرک برگزار میشود و برخی مسیحیان نیز در آن شرکت میکنند، مریدان شیخ صوفی در کنار هم بر روی زمین دراز میکشند و شیخ سوار بر اسب از روی بدنهای آنها عبور میکند. پس از عبور موفقیتآمیز و بیآسیب اسب شیخ از روی بدنهای مریدان، جشن با ساز و آواز ادامه مییابد. [۱۳۶]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۱۹۸ـ۲۰۲، بیروت ۲۰۰۲.
این مراسم را صوفیان مصر با عنوان دَوْسَه در جشنهای مولد نبی، مولد امام شافعی و معراج نیز اجرا میکنند. [۱۳۷]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۵۱ـ۴۵۶، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۱۳۸]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۶۸ـ۴۷۱، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
۲.۴ - جشنهای طبیعتجشنهایی که معمولاً در آغاز برای یادآوری فصلها و تنظیم برنامههای کشاورزی ابداع میشدند و با گذشت زمان، مناسبتها و نیز کارکردهای دیگری به آنها افزوده میشد از دوران بسیار کهن در سرزمینهایی که بعداً اسلام پذیرفتند وجود داشته و جشن گرفتن برخی از آنها همچنان معمول است. [۱۳۹]
محمود روحالامینی، آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز، ج۱، ص ۱۵، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۱۴۰]
محمود روحالامینی، آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز، ج۱، ص ۲۴ـ۲۶، تهران ۱۳۷۸ ش.
۲.۴.۱ - آغاز سالاز مهمترین این جشنها، جشنهای آغاز سالاند که بنا بر تقویمهای مختلف، زمان آن متفاوت میافتد. غیر از نوروز که مهمترین و مناسبترین جشن آغاز سال در میان تقویمهای جهان است و درست در نقطه اعتدال ربیعی آغاز میشود و جشنهای زیر مجموعه آن (نوروز)، اقوام دیگری هم که استفاده از تقویم شمسی را میشناختهاند معمولاً جشنهای آغاز سال را در بهار میگرفتهاند. جشنهای بهاره در میان جشنهای وابسته طبیعت از بالاترین کمیت برخوردارند. با این حال جشنهای آغاز سال در دیگر تقویمهای رایج در جهان اسلام در فصلهای دیگر یا به صورت گردشی نیز برگزار میشده است. مثلاً در مصر، آغاز سال شمسی با عنوان سال ایرانی یا شامی در اوایل بهار، آغاز سال قبطی در ماه شهریور/ اواخر اوت و آغاز سال قمری به صورت گردشی جشن گرفته میشد. [۱۴۱]
آدام متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ج ۲، ص ۴۶۵، یا، رنسانس اسلامی، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران ۱۳۶۴ ش.
در مراکش، آغاز سال شمسی با عنوان حاگوزه جشن گرفته میشود. در همین کشور جشن بهاره دیگری به عنوان عید سُلطان الطَّلَبَه هر سال در نیمه دوم آوریل = اوایل اردیبهشت برگزار میشود که طلاب مدرسه قرویین در فاس سنّتاً در آن نقش فعالی برعهده دارند. [۱۴۲]
عبدالهادی تازی، جامع القرویین، ج ۱، ص ۱۳۴ـ۱۳۵، بیروت ۱۹۷۲ـ۱۹۷۳.
در تونس نیز جشنی بهاره به نام مایو با منشأ پیش از اسلامی هنوز برگزار میشود (برای جشن بهاره سری صال = سرِ سال نزد یزیدیه به این منبع، [۱۴۳]
عبدالرزاق حسنی، «الاعیاد الدینیة لدی الطائفة الیزیدیة»، ج۱، ص ۱۸ـ۲۰، التراث الشعبی، سال ۴، ش ۷ (۱۹۷۳).
برای گزارشهایی از جشنهای بهاره غیر از نوروز در ایران به این منابع [۱۴۴]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۲، ص ۱۱۵، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۱۴۵]
نصراللّه فلسفی، زندگی شاهعباس اول، ج ۲، ص ۳۱۹ـ ۳۲۰، تهران، ۱۳۳۴ ش، تهران، ۱۳۴۶ ش.
[۱۴۶]
نصراللّه فلسفی، ج۱، ص۳۲۰، پانویس ۱، زندگی شاهعباس اول، تهران، ۱۳۳۴ ش، تهران، ۱۳۴۶ ش.
و برای جشن بهارهای به نام گل سرخ که در کناره مقبره خواجه بهاءالدین نقشبند (متوفی ۷۹۱) در بخارا برگزار میشود به دانشنامه اسلام رجوع کنید).۲.۴.۲ - خواجه خضریکی دیگر از معروفترین جشنهای بهاره که با سنّت دینی آمیختگی وثیقی یافته جشن خضر الیاس یا خواجه خضر است که در اواسط بهار (اواخر آوریل و اوایل مه = اردیبهشت) هر سال در سرزمینهای مختلف اسلامی از جمله در ترکیه، آذربایجان، بالکان، آسیای میانه، عراق و هند برگزار میشود و با نذرهای متعدد و مشارکت فعالانه زنان و دختران همراه است. در این جشن گونهای شعر عامیانه ترکی موسوم به مانی که برای تفأل و پیشگویی به کار میرود نیز در مناطق ترکزبان مورد توجه است. [۱۴۷]
جورج حبیب، «خضرالیاس»، ج۱، ص ۳۲ـ۳۵، همان، سال ۱، ش ۱۱ (ربیعالاخر ـ جمادیالاولی ۱۳۹۰).
[۱۴۸]
احمد صوفی، «ایام الموصل و صبواتها»، ج۱، ص ۶۷، التراث الشعبی، سال ۱، ش ۵ (شوال ـ ذیقعده ۱۳۸۹).
[۱۴۹]
عبدالرزاق حسنی، «الاعیاد الدینیة لدی الطائفة الیزیدیة»، ج۱، ص ۱۸، التراث الشعبی، سال ۴، ش ۷ (۱۹۷۳).
[۱۵۰]
حیدر ممتوف، «منبع ایرانی در تشکیل لغت تاتار کریمه»، ج۱، ص ۱۳۲ـ۱۳۳، در جهان ایرانی و توران (مجموعه مقالات)، به اهتمام مرضیه ساقیان، تهران: وزارت امورخارجه، مرکز چاپ و انتشارات، ۱۳۸۱ ش.
[۱۵۱]
علی ظفرخواه، فولکلور خزانهسی، ج۱، ص ۶۷، (تبریز) ۱۳۷۹ ش.
۲.۴.۳ - رأسالعام قمریجشنهای آغاز سال/ رأس السنه/ رأس العام قمری در اول محرّم برگزار میشده است ولی به سبب جابجا شدن زمان آن در تقویم قمری، در ادوار گذشته چندان مورد استقبال نبود (برای نمونههایی از جشن آغاز سال قمری در جهان اسلام به این منابع مراجعه کنید [۱۵۲]
احمد بن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاثار، ج ۱، ص۴۹۰، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره (بیتا).
[۱۵۳]
قاسم عبده قاسم، عصر سلاطین الممالیک، ج۱، ص ۱۱۷، قاهره ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
[۱۵۴]
آدام متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ج ۲، ص ۲۶۷، یا، رنسانس اسلامی، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۱۵۵]
محمد بن عثمان حشایشی، الهدیة فی العادات التونسیة، ج۱، ص ۹۸، چاپ احمد طویلی و محمد عنابی، تونس ۲۰۰۲.
[۱۵۶]
احمد شلبی، الحیاة الاجتماعیة فی الفکر الاسلامی، ج۱، ص ۱۶۲، قاهره ۱۹۸۶.
[۱۵۷]
علی چگینی، اسلام در برونئی، ج۱، ص ۱۴۶ـ۱۴۸، تهران ۱۳۷۹ ش.
) و در عصر حاضر نیز با وجود تلاش برخی پیشگامان فکری و فرهنگی عرب برای احیا و رونق بخشیدن به این جشن و جنبه رسمی یافتن آن در سالهای اخیر، آغاز سال قمری هنوز به صورت یک جشن تمام عیار در نیامده است. [۱۵۸]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۱۶۰، بیروت ۲۰۰۲.
۲.۴.۴ - وفاء النیلاز دیگر جشنهای وابسته به طبیعت باید به اعیاد و مراسم مختلفی که به مناسبت بالا آمدن آب رود نیل یا بازگشایی سالیانه همه خروجیهای دو طرف مسیر اصلی این رود برگزار میشده ــ وفاء النیل، فتح الخلیج و لیلة النقطه و نیز مراسم باستانی قربانی کردن برای این رود با عنوان عروسة النیل که اکنون به صورت نمادین برگزار میشود ــ اشاره کرد. [۱۵۹]
قلقشندی، قلائد الجمان فی التعریف بقبائل عرب الزمان، ج ۳، ص ۵۱۲ـ۵۱۷.
[۱۶۰]
احمد بن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاثار، ج ۱، ص۶۰ـ۶۱، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره (بیتا).
[۱۶۱]
ناصرخسرو، سفرنامه، ج۱، ص۶۵ـ۶۶، تهران (۱۳۴۱).
[۱۶۲]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۸۹ـ۴۹۹، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۱۶۳]
ابراهیم رزقاللّه ایوب، التاریخ الفاطمی الاجتماعی، ج۱، ص ۲۵۶ـ۲۵۹، (بیروت) ۱۹۹۷.
[۱۶۴]
قاسم عبده قاسم، عصر سلاطین الممالیک، ج۱، ص ۱۲۵ـ۱۲۸، قاهره ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
۲.۵ - جشنهای خانوادگیجشنها و آیینهای خانوادگی را میتوان با آشکاری بیشتر به تعبیر آرنلد وانگنپ، در شمار آیینهای گذر تلقی کرد. [۱۶۵]
محمود روحالامینی، آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز، ج۱، ص ۱۷، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۱۶۶]
ناصر فکوهی، «از اسطوره تا جشن»، ج۱، ص ۱۵۴ـ۱۵۵، در گستره اسطوره: گفتگوهای محمدرضا ارشاد با ابوالقاسم اسماعیلپور و دیگران، تهران: هرمس، ۱۳۸۲ ش.
در واقع عبور انسان از هر یک از مراحل زندگی و ورود و تشرف او به مرحله بعدی ــ از تولد تا مرگ ــ از ادوار بسیار کهن تاکنون با آیینها و معمولاً با رفتارهای جشنی همراه بوده است. ۲.۵.۱ - تولد کودکتولد کودک در یک خانواده، به ویژه تولد نخستین کودک در سنّت اسلامی یکی از نشانههای توفیق والدین در مرحلهای از زندگی بود و با توجه به اهمیت بنیان خانواده و ارزش توالد و بقای نسل در تعالیم اسلام (خانواده) مسلمانان، همواره تولد کودک را با شادی و رفتارهای جشنی برگزار میکردند. این مراسم برای تولد نوزادان ذکور مفصّلتر از آنِ نوزادان مونث بود [۱۶۷]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۵۰۳ـ۵۰۵، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۱۶۸]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۳۱۴ـ۳۳۱، بیروت ۲۰۰۲.
[۱۶۹]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۳۱ـ۳۴، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
(برای نمونه جشنهای تولد در خاندانهای سلطنتی در دوره عباسی به این منبع، [۱۷۰]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص۳۵۲ـ۳۵۳، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
در هند به این منابع [۱۷۱]
احمد بن عبداللّه صاعدی شیرازی، حدیقة السلاطین قطبشاهی، ج۱، ص ۵ـ۹، چاپ علیاصغر بلگرامی، حیدرآباد دکن ۱۹۶۱.
[۱۷۲]
ابوالفضل بن مبارک علامی، اکبرنامه، ج ۱، ص ۲۷۴ـ ۲۷۵، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تهران ۱۳۷۲ ش.
[۱۷۳]
محمدصالح کنبو، عمل صالح، ج ۱، ص ۱۰۲ـ۱۰۳، الموسوم به شاهجهاننامه، ترتیب و تحشیه غلام یزدانی، چاپ وحید قریشی، لاهور ۱۹۶۷ـ۱۹۷۲.
[۱۷۴]
جهانگیر، امپراتور هند، ج۱، ص ۳۷۹، توزک جهانگیری، چاپ محمدهادی معتمد الخدمت، چاپ سنگی لکهنو) ۱۸۶۳ (.
رجوع کنید).علاوه بر جشنهای نامگذاری کودک [۱۷۵]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۴۴ـ۴۷، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۱۷۶]
محمود کتیرائی، از خشت تا خشت، ج۱، ص ۷۶ـ۸۰، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۱۷۷]
علی میرنیا، پژوهشی در شناخت ایلها و طایفههای عشایری خراسان و نقش سیاسی روسای ایلهای بزرگ در امور کشور، ج۱، ص ۲۲۴ـ۲۲۵، و روابط آنها با حکومتها و استعمارگران، تهران ۱۳۶۹ ش.
و عقیقه برای او، ختنه نیز از موجبات برپایی جشنهای مفصّل خانوادگی بوده است [۱۷۸]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۵۰۵ـ۵۰۹، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۱۷۹]
سلمان هادی طعمه، کربلاء فیالذاکرة، ج۱، ص ۲۰۲ـ۲۰۳، بغداد ۱۹۸۸.
[۱۸۰]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۳۳۱ـ۳۳۲، بیروت ۲۰۰۲.
[۱۸۱]
علی تلعفری، «دورة الحیاة فی تلعفر»، ج۱، ص ۱۰۱ـ۱۰۲، در عادات و تقالید الحیاة الشعبیة العراقیة، التراث الشعبی، ۱۹۸۶.
[۱۸۲]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۵۴ـ۵۵، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
(برای مواردی در خانوادههای سلطنتی به این منابع، [۱۸۳]
بیهقی، تاریخ بیهقی، ج۱، ص۴۶۰.
[۱۸۴]
بیهقی، تاریخ بیهقی، ج۱، ص ۶۵۳.
[۱۸۵]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۵۳ـ۳۵۴، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۱۸۶]
ابوالفضل بن مبارک علامی، اکبرنامه، ج ۱، ص ۳۶۵ـ۳۶۸، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تهران ۱۳۷۲ ش.
برای برگزاری جشنهای خانوادگی از جمله ختنه و نیز عروسی یا نقل مکان به منزل جدید در ایام اعیاد دینی مثلاً در عید قربان یا مولد نبی به این منبع [۱۸۷]
علی چگینی، اسلام در برونئی، ج۱، ص ۱۴۸، تهران ۱۳۷۹ ش.
و برای جشنهای مربوط به روییدن نخستین دندانهای کودک به این منابع [۱۸۸]
علی تلعفری، «الاحتفال بظهور اول سن للاطفال فی تلعفر»، ج۱، ص ۶۹ـ۷۳، التراث الشعبی، سال ۴، ش ۱ (۱۹۷۲).
[۱۸۹]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۵۹ـ۶۰، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
رجوع کنید).۲.۵.۲ - تحذیق کودکیکی دیگر از جشنهای خانوادگی که با دعوت از همسایگان و خویشان و آشنایان و پذیرایی از آنها با خوراکیهای ویژه این جشنها و تشکیل کاروانهای کوچک شادی برگزار میشد، جشن آغاز به تحصیل کودک در مکتب و آغاز تعلم قرآن و در نهایت، پایان آموزش مقدماتی و اولین ختم قرآن کودک بود که تحذیق خوانده میشد. آنچه به این مناسبت برای پسر مهدی خلیفه عباسی (حک: ۱۵۸ـ۱۶۹) یا برای معتز (حک: ۲۵۲ـ۲۵۵) با مخارج هنگفت و بذل و بخششهای بسیار و آزاد کردن صدها بنده برگزار شد [۱۹۰]
ابن زبیر، کتاب الذخائر و التحف، ج۱، ص۱۱۲، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹.
[۱۹۱]
ابن زبیر، کتاب الذخائر و التحف، ج۱، ص ۱۱۹ـ۱۲۰، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹.
از معروفترین جشنهای تحذیق کودک به شمار میرود. [۱۹۲]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۵۵ـ۳۵۶، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
این جشن تا آغاز دوره تعلیمات نوین در مناطق مختلف جهان اسلام برگزار میشد و قدردانی و جبران بخشی از زحمات معلم مکتبدار از جانب پدر کودک قسمتی از کارکردهای آن را تشکیل میداد [۱۹۳]
سلمان هادی طعمه، کربلاء فیالذاکرة، ج۱، ص ۱۵۰، بغداد ۱۹۸۸.
[۱۹۴]
سلیم طه تکریتی، «کتاتیب التعلیم فی تکریت»، ج۱، ص ۶۷ـ۶۹، التراث الشعبی، سال ۷، ش ۵ و ۶ (۱۳۹۶).
[۱۹۵]
حسین کرخی، «کتاتیب بغداد فی العهود السابقة»، ج۱، ص ۱۵ـ۱۶، التراث الشعبی، سال ۱، ش۱۰ (ربیعالاولـربیعالاخر ۱۳۹۰).
(برای جشنی دیگر به نام شرافه که در مکتبخانههای سودان مرسوم بوده به این منبع رجوع کنید [۱۹۶]
مکتبخانههای قرآن کریم در گذشته و حال در سودان، وقف: میراث جاویدان، ج۱، ص ۳۰، سال ۳، ش ۲ (تابستان ۱۳۷۴).
).۲.۵.۳ - شَدُّالوَلَدجشنی مشابه در برخی مناطق به مناسبت کسب توانایی فرزند در برخی مشاغل و حِرَف از جمله نَجاری، خراطی، سلمانی، خیاطی، صحافی و نظایر اینها و نه همه مشاغل با حضور رئیس و اعضای برجسته صنفِ مربوط، در منزل پدر کارآموخته جوان برگزار میگردید و پس از صرف غذا و قرائت فاتحه و دعا و تبریک حاضران، به نو ورودِ صنف، شالی عطا میکردند که نشانه تأیید عضویت او شمرده میشد. این مراسم را شَدُّالوَلَد میخواندند (برای تفصیل آن در مصر به این منبع، [۱۹۷]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۵۰۹ـ۵۱۰، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
برای شَدّ به عنوان مراسمی اساساً صنفی که با ولیمهای هم همراه بود به این منبع [۱۹۸]
صباح ابراهیم سعید شیخلی، الاصناف فی العصر العباسی: نشأتها و تطورها، ج۱، ص ۱۲۱، بغداد ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
رجوع کنید).۲.۵.۴ - عروسیعروسی با در بر داشتن مجموعهای از جشنهای کوچک و بزرگ به هم پیوسته و تفصیل فراوان، مهمترین جشن خانوادگی است. دیدن و پسندیدن دختر از جانب خانواده داماد، خواستگاری، نامزدی، عقد، جهازبران، حمامهای آیینی، حنابندان، عروسبران، زفاف، سلام و ماه عسل از مناسبتهای عمده جشنهای زیرمجموعه عروسی در سرزمینهای اسلامی بود که از چند روز تا چند ماه به طول میانجامید (برای تفصیل در ایران به این منابع، [۱۹۹]
هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج ۱، ص ۷۸ـ۱۱۱، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
[۲۰۰]
جعفر شهری باف، طهران قدیم، ج ۳، ص ۴۴ـ ۱۴۴، تهران ۱۳۸۱ ش.
در کشورهای عربی به این منابع، [۲۰۱]
سلمان هادی طعمه، کربلاء فیالذاکرة، ج۱، ص ۲۰۶ـ۲۱۳، بغداد ۱۹۸۸.
[۲۰۲]
لطفی خوری، «ملامح تراثیة مشترکة فی تقالید دوره الحیاة العربیة»، ج۱، ص۱۰ـ ۱۸، در عادات و تقالید الحیاة الشعبیة العراقیة، همان.
[۲۰۳]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۵۰۰ـ۵۰۳، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۲۰۴]
سعید دیوهجی، «تقالید الزواج فی الموصل»، ج۱، ص۵۰ـ۷۰، در عادات و تقالید الحیاة الشعبیة العراقیة.
[۲۰۵]
لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، ج ۱، ص ۲۶۶ـ۲۹۸، بیروت ۲۰۰۲.
در افغانستان و هند به این منبع، [۲۰۶]
محمدحسین فرهنگ، جامعهشناسی و مردمشناسی شیعیان افغانستان، ج۱، ص ۳۶۰ـ۳۶۳، قم ۱۳۸۰ ش.
در چین، اندونزی و ناحیه مالایا به این منابع [۲۰۷]
فهمی هویدی، الاسلام فی الصین، ج۱، ص ۱۹۵ـ۲۰۰، کویت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۲۰۸]
اندونزی: گذشته و آینده، تهران: سفارت جمهوری اندونزی، ج۱، ص ۱۳۵ـ ۱۴۱، (بیتا).
و برای نمونههای معروف در خاندانهای سلطنتی به این منابع [۲۰۹]
ابن زبیر، کتاب الذخائر و التحف، ج۱، ص ۹۸ـ۱۰۱، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹.
[۲۱۰]
ابن عبدربّه، العقد الفرید، ج ۶، ص ۴۵۹ـ۴۶۹، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
[۲۱۱]
ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، ج ۲، ص ۴۷۴ـ۴۷۷، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۲۱۲]
ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، ج ۲، ص ۶۶۰ـ ۶۶۱، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۲۱۳]
جهانگیر، امپراتور هند، ج۱، ص۲۹ـ ۳۰، توزک جهانگیری، چاپ محمدهادی معتمد الخدمت، چاپ سنگی لکهنو) ۱۸۶۳ (.
[۲۱۴]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص۳۵۴، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۲۱۵]
قصی حسین، موسوعة الحضارة العربیة: العصر الفاطمی و الایوبی، ج۱، ص ۶۱۶ـ۶۱۷، بیروت ۲۰۰۵.
رجوع کنید).۲.۵.۵ - شفاشفا گرفتن و برخاستن از بستر بیماری که در زمینه فکری بشر قدیم به منزله یافتن عمری دوباره بود و گاه در پی نذری برای اطعام و بخشش صورت میگرفت مناسبت دیگری برای جشنهای خانوادگی بود. [۲۱۶]
جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۶، ص ۱۳۲، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
در این موارد به ویژه باید از جشنهایی یاد کرد که پس از حجامت و فَصْد یا بهبود یافتن از جراحات، در خانوادههای سلطنتی برگزار میشد. [۲۱۷]
عمرو بن بحر جاحظ، المحاسن و الاضداد، ج۱، ص ۲۲۱ـ۲۲۶، چاپ فوزی خلیل عطوی، بیروت ۱۹۶۹.
[۲۱۸]
ابن زبیر، کتاب الذخائر و التحف، ج۱، ص ۱۸ـ ۱۹، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹.
[۲۱۹]
ابن زبیر، کتاب الذخائر و التحف، ج۱، ص ۱۹۷، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹.
[۲۲۰]
جهانگیر، امپراتور هند، ج۱، ص ۳۴۱، توزک جهانگیری، چاپ محمدهادی معتمد الخدمت، چاپ سنگی لکهنو) ۱۸۶۳ (.
[۲۲۱]
آدام متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ج ۲، ص ۴۶۹، یا، رنسانس اسلامی، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۲۲۲]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۵۴، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
۲.۵.۶ - بازگشت از سفربه سلامت بازگشتن از سفر به ویژه سفر به مناطق دوردست به سبب دشواریهای آن در ادوار قدیم و خطرات مختلفی که جان و مال مسافر را تهدید میکرد درحقیقت به منزله گذشتن از مرحلهای سخت در زندگی در خور جشن گرفتن و تهنیت گفتن بود. [۲۲۳]
جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۶، ص ۱۳۱ـ ۱۳۲، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
این رسم در دوره اسلامی به ویژه در بازگشت از سفر حج که آن نیز به مثابه تولدی روحانی، نوعی از گذر محسوب میشود [۲۲۴]
ساچیکو موراتا و ویلیام چیتیک، سیمای اسلام، ج۱، ص ۹۶، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران ۱۳۷۸ ش.
و در میان شیعیان در بازگشت از سفر زیارتی به عتبات، تفصیل یافته است.گو اینکه حاجی یا [[|زائر]]، قبل از عزیمت به این سفرها در منزل خود مجلسی میآراید و ولیمه میدهد و از حاضران طلب عفو میکند، همواره مراسم استقبال از او در هنگام بازگشت باشکوهتر است و گاه تا چند روز به طول میانجامد. رفتارهای جشنی در بازگشت حجاج، در کشورهای عربی به ویژه عراق و مصر بسیار قابل توجه است (برای جزئیات به این منابع رجوع کنید [۲۲۵]
سلمان هادی طعمه، کربلاء فیالذاکرة، ج۱، ص ۲۴۰، بغداد ۱۹۸۸.
[۲۲۶]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۳۵ـ۴۳۸، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
).در مصر، علاوه بر جشن روز بازگشتِ حاجی (حَفْلَةُ النُّزُول)، پس از یک هفته جشن دیگری (حفلة السُّبُوع) نیز به مدت یک شبانهروز در منزل او برگزار میشود. [۲۲۷]
ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ج۱، ص ۴۳۸، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
مسافران در بازگشت از هر یک از سفرها از جمله حج، به اهل و عیال و نزدیکان خود، سوغات سفر پیشکش میکنند. ۲.۶ - جشنهای سیاسی و حکومتیخلفا و سلاطین و حاکمان مسلمان نیز همچون سایر حاکمان، مبالغی گزاف از درآمد و ثروت مملکت خود را صرف برگزاری انواع و اقسام جشنهایی میکردهاند که مهمترین کارکردشان، تحکیم و تقویت نهاد حکومت و افزایش محبوبیت حاکمان بود. ۲.۶.۱ - تاجگذاریعمدهترین جشنهای حکومتی عبارت بودهاند از: جشنهای جلوس/ بر تخت نشستن، تاجگذاری یا بیعت با خلیفه یا سلطان جدید که گاه سالگردهای آنها نیز جشن گرفته میشد. [۲۲۸]
میرخواند، روضة الصفا، ج ۵، ص ۳۴۳.
[۲۲۹]
میرخواند، روضة الصفا، ج ۵، ص ۳۷۵.
[۲۳۰]
میرخواند، روضة الصفا، ج ۵، ص ۴۷۹.
[۲۳۱]
احمد بن عبداللّه صاعدی شیرازی، حدیقة السلاطین قطبشاهی، ج۱، ص ۱۷ـ ۱۸، چاپ علیاصغر بلگرامی، حیدرآباد دکن ۱۹۶۱.
[۲۳۲]
احمد بن عبداللّه صاعدی شیرازی، حدیقة السلاطین قطبشاهی، ج۱، ص ۲۸ـ ۳۱، چاپ علیاصغر بلگرامی، حیدرآباد دکن ۱۹۶۱.
[۲۳۳]
محمدصالح کنبو، عمل صالح، ج ۱، ص ۱۹۱، الموسوم به شاهجهاننامه، ترتیب و تحشیه غلام یزدانی، چاپ وحید قریشی، لاهور ۱۹۶۷ـ۱۹۷۲.
[۲۳۴]
محمدصالح کنبو، عمل صالح، ج۱، ص ۱، الموسوم به شاهجهاننامه، ترتیب و تحشیه غلام یزدانی، چاپ وحید قریشی، لاهور ۱۹۶۷ـ۱۹۷۲.
[۲۳۵]
محمدصالح کنبو، عمل صالح، ج۱، ص ۱۴، الموسوم به شاهجهاننامه، ترتیب و تحشیه غلام یزدانی، چاپ وحید قریشی، لاهور ۱۹۶۷ـ۱۹۷۲.
[۲۳۶]
محمدصالح کنبو، عمل صالح، ج۱، ص ۴۹ـ۵۰، الموسوم به شاهجهاننامه، ترتیب و تحشیه غلام یزدانی، چاپ وحید قریشی، لاهور ۱۹۶۷ـ۱۹۷۲.
[۲۳۷]
عبدالحمید لاهوری، بادشاهنامه، ج ۱، ص ۱ـ۲، چاپ کبیرالدین احمد و عبدالرحیم، کلکته ۱۸۶۷ـ۱۸۶۸.
[۲۳۸]
عبدالحمید لاهوری، بادشاهنامه، ج ۱، ص ۸۲- ۸۳، چاپ کبیرالدین احمد و عبدالرحیم، کلکته ۱۸۶۷ـ۱۸۶۸.
[۲۳۹]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۵۴ـ۳۵۵، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
۲.۶.۲ - رسیدن به منصبجشنهای رسیدن به منصب و مقامی مهم در حکومت در سطح وزیران، فرمانروایان ولایات و برخی مقامهای عالی دیگر و نیز مراسم خلعت گرفتن از خلفا و سلاطین [۲۴۰]
هلال بن محسِّن صابی، الوزراء، ج۱، ص ۷۳، او، تحفة الامراء فی تاریخ الوزراء، چاپ عبدالستار احمد فراج، (قاهره) ۱۹۵۸.
[۲۴۱]
ابن صاحب الصلاة، المنُّ بالامامة: تاریخ بلاد المغرب و الاندلس فی عهدالموحدین، ج۱، ص ۲۱۷، چاپ عبدالهادی تازی، بیروت ۱۹۸۷.
[۲۴۲]
ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، ج ۱، ص ۱۶۹، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۲۴۳]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۶۴، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۲۴۴]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۶۴ پانویس ۱۳۸، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۲۴۵]
جرجی زیدان، تاریخ التمدن الاسلامی، ج ۵، ص۱۷۰، چاپ حسین مؤنس، قاهره (بیتا).
(برای انواع خلعتهای اعطایی مرسوم و آداب پوشیدن آنها به این منبع [۲۴۶]
فریدون نوزاد، «خلعت و خلعتپوشان»، ج۱، ص ۳۹ـ ۴۷، فرهنگ گیلان، سال ۱، ش ۱ (زمستان ۱۳۷۷).
و جشن اعلام ولایت عهدی به این منبع [۲۴۷]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۵۵، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
رجوع کنید).۲.۶.۳ - سفرهای سلطانجشنهای عزیمت سلطان به مسافرت یا بازگشت او و به ویژه رهسپارشدن لشکریان حکومتی به جنگی مهم و بیشتر بازگشت پیروزمندانه سپاهیان از نبرد. [۲۴۸]
مسعودی، مروج الذهب (پاریس)، ج ۸، ص ۱۶۸ـ۱۶۹.
[۲۴۹]
ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، ج ۲، ص ۴۶۰ـ ۴۶۱، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۲۵۰]
ابن صاحب الصلاة، المنُّ بالامامة: تاریخ بلاد المغرب و الاندلس فی عهدالموحدین، ج۱، ص ۷۴ـ۷۵، چاپ عبدالهادی تازی، بیروت ۱۹۸۷.
[۲۵۱]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج ۲، ص ۷۷۱، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۲۵۲]
محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ج۱، ص ۳۵۵، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
۲.۶.۴ - شکست نظامیگاهی اوقات حکومتها، در صورت مواجهه با شکستهای نظامی نیز به عنوان ترفندی تبلیغاتی، جشنهای عمومی ترتیب میدادند (برای نمونههایی از این جشنها در دوره عثمانی پس از عقبنشینی یا لشکرکشیهای ناموفق محمد دوم در ۸۶۲، سلیمان قانونی در ۹۳۷ و مراد سوم در ۹۹۰ به دانشنامه اسلام رجوع کنید). ۲.۶.۵ - دیپلماتیکیجشنهای دیپلماتیک که عمدتاً در استقبال و پذیرایی از سفیرانِ خلفا یا سفرای خارجی به ویژه از هند، چین، روم و فرنگ برگزار میشد و طبعاً شکوه و تفصیل این جشنها معانی ضمنی بسیار داشت و حاکی از میزان علاقه و توجه به کشور مورد نظر یا اهمیتی بود که برای روابط با دولت آن سرزمین قائل میشدند. [۲۵۳]
بیهقی، تاریخ بیهقی، ج۱، ص ۴۸.
[۲۵۴]
جرجی زیدان، تاریخ التمدن الاسلامی، ج ۵، ص۱۷۰ـ۱۷۱، چاپ حسین مؤنس، قاهره (بیتا).
[۲۵۵]
محمود عرفان، «بار یافتن سفیران اسپانیا بحضور امیرتیمور در سمرقند»، ج۱، ص ۲۲۹ـ۲۳۳، آینده، ج ۳، ش ۴ (۱۳۲۳ ش الف).
[۲۵۶]
محمود عرفان، «مهمانی عروس امیرتیمور از سفیران اسپانیا»، ج۱، ص۳۱۲ـ۳۱۴، آینده، ج ۳، ش ۵ (۱۳۲۳ ش ب).
[۲۵۷]
نصراللّه فلسفی، زندگی شاهعباس اول، ج۴، ص۵۹ـ۶۳، تهران، ۱۳۳۴ ش، تهران، ۱۳۴۶ ش.
[۲۵۸]
محمد مشیری، «پذیرایی از کور دیپلماتیک در عمارات سلطنتی ایران»، ج۱، ص ۹۸۱ـ۹۸۴، وحید، سال ۴، ش ۱۱ (آبان ۱۳۴۶).
افتتاح بناهای نوساز. [۲۵۹]
محمدطاهر بن حسین وحید قزوینی، عباسنامه، ج۱، ص ۲۵۹ـ۲۶۳، یا، شرح زندگانی ۲۲ساله شاهعباس ثانی (۱۰۵۲ـ۱۰۷۳)، چاپ ابراهیم دهقان، اراک ۱۳۲۹ ش.
[۲۶۰]
محمدصالح کنبو، عمل صالح، ج ۳، ص ۴۱ـ ۴۹، الموسوم به شاهجهاننامه، ترتیب و تحشیه غلام یزدانی، چاپ وحید قریشی، لاهور ۱۹۶۷ـ۱۹۷۲.
۲.۶.۶ - جشنهای ملیهمچنین استقلال و تأسیس حکومتهای ملی در جهان اسلام، شمار زیادی از جشنهای سیاسی و حکومتی را موجب میشده است (برای نمونه از جمله در ترکیه: عید جمهوریت در ۲۸ تا ۳۰ اکتبر (به مناسبت اعلام جمهوری در ترکیه در ۱۹۲۳ میلادی)، عید ظفر در ۳۰ اوت (به مناسبت پیروزی در جنگ دوملوپینار در ۱۹۳۲ میلادی)، عید حاکمیت ملی در ۲۲ تا ۲۴ آوریل (به مناسبت گشایش مجلس ملی ترکیه)، عید گنجلیک (جوانان) در ۱۹ مه (به مناسبت سالروز ورود آتاتورک به خاک ترکیه)، عید آزادی در اول مه (به مناسبت آزادی ترکیه از اشغال دشمن پس از جنگ جهانی اول)؛ در تونس: جشنهای انقلاب در ۱۸ ژانویه، استقلال در ۲۰ مارس، پیروزی در اول ژوئن، جمهوری در ۲۵ ژوئیه، خروج اشغالگران در ۱۵ اکتبر، تولد رئیس جمهور بورقیبه در ۳ اوت؛ در پاکستان: استقلال در ۱۴ اوت، تولد قائم اعظم محمدعلی جناح در ۲۵ دسامبر [۲۶۱]
رابرت پرگرین لانگ، سرزمین و مردم پاکستان، ج۱، ص ۲۰۴، ترجمه داوود حاتمی، تهران ۱۳۷۲ ش.
در اندونزی: اعلام استقلال در ۱۷ اوت [۲۶۲]
اندونزی: گذشته و آینده، تهران: سفارت جمهوری اندونزی، ج۱، ص ۶۵ـ۷۲، (بیتا).
[۲۶۳]
اندونزی: گذشته و آینده، تهران: سفارت جمهوری اندونزی، ج۱، ص ۸۹، (بیتا).
در ایران: قبل از انقلاب؛ اعلان حکومت مشروطه در ۱۴ مرداد و پس از انقلاب؛ اعلان جمهوری اسلامی در ۱۲ فروردین، پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن و جشنهای دیگر).۳ - فهرست منابع(۲) محمد بن حسین آقاجمال خوانساری، عقایدالنساء مشهور به کلثوم ننه، در عقاید النساء و مرآت البلهاء: دو رساله انتقادی در فرهنگ توده، چاپ محمود کتیرائی، تهران: طهوری، ۱۳۴۹ ش. (۳) محمود شکری آلوسی، بلوغالارب فی معرفة احوال العرب، چاپ محمد بهجه اثری، بیروت (۱۳۱۴). (۴) ابن ایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/۱۹۸۲ـ۱۹۸۴. (۵) ابن ایاس، نزهة الامم فیالعجائب و الحکم، چاپ محمد زینهم محمد عزب، قاهره ۱۹۹۵. (۶) ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۱۴. (۷) ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۸) ابن تیمیه، اقتضاءالصراط المستقیم مخالفة اصحاب الجحیم، (بیجا، بیتا). (۹) ابن حجر عسقلانی، فتحالباری بشرح صحیح البخاری، مصر ۱۳۴۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۱۰) ابن زبیر، کتاب الذخائر و التحف، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹. (۱۱) ابن صاحب الصلاة، المنُّ بالامامة: تاریخ بلاد المغرب و الاندلس فی عهدالموحدین، چاپ عبدالهادی تازی، بیروت ۱۹۸۷. (۱۲) ابن عبدربّه، العقد الفرید، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰. (۱۳) ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب. (۱۴) ابن قیم جوزیه، زادالمعاد فی هدی خیرالعباد، چاپ شعیب ارنؤوط و عبدالقادر ارنؤوط، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۱۵) ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰. (۱۶) ابن ماجه، سنن ابن ماجه، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۱۷) ابن منظور، لسان العرب. (۱۸) ابن ندیم، الفهرست. (۱۹) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابیداود، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۲۰) ابوریحان بیرونی، الا´ثار الباقیة عن القرون الخالیة، چاپ ادوارد زاخاو، لایپزیگ ۱۹۲۳. (۲۱) ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم، چاپ جلالالدین همائی، تهران ۱۳۶۲ ش. (۲۲) ابوریحان بیرونی، کتاب القانون المسعودی، حیدرآباد دکن ۱۳۷۳ـ۱۳۷۵/۱۹۵۴ـ۱۹۵۶. (۲۳) احمد ابوسعد، قاموس المصطلحات و التعابیر الشعبیة: معجم لَهجی تأصیلی فولکلوری، بیروت ۱۹۸۷. (۲۴) محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش. (۲۵) غازی احمدی، «الموالد الدینیه فی مصر»، التراث الشعبی، سال ۷، ش ۴ (۱۳۹۷). (۲۶) اردو دائرة معارف اسلامیة، لاهور ۱۳۸۴ـ۱۴۱۰/۱۹۶۴ـ۱۹۸۹، ذیل «آخری چهارشنبه» (از مرزا هادی علیبیگ). (۲۷) ویلیام اسپنسر، سرزمین و مردم ترکیه، ترجمه علیاصغر بهرامبیگی، تهران ۱۳۴۵ ش. (۲۸) دتیوس کلیفورد اسمیت، سرزمین و مردم اندونزی، ترجمه پرویز داریوش، تهران ۱۳۵۰ ش. (۲۹) اشرفالدین حسینی، دیوان، چاپ محمد بهشتی، تهران ۱۳۷۰ ش. (۳۰) امیر بایزید اموی، «اعیاد الطائفة الیزیدیة»، التراث الشعبی، سال ۴، ش ۹ (۱۹۷۳). (۳۱) احمد امین، قاموس العادات و التقالید و التعابیر المصریة، قاهره ۱۹۵۳. (۳۲) عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج ۱، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷. (۳۳) محمدهادی امینی، عیدالغدیر فی عهد الفاطمیین، تهران ۱۳۷۶ ش. (۳۴) ابوالقاسم انجوی شیرازی، گذری و نظری در فرهنگ مردم، تهران ۱۳۷۱ ش. (۳۵) اندونزی: گذشته و آینده، تهران: سفارت جمهوری اندونزی، (بیتا). (۳۶) ابراهیم رزقاللّه ایوب، التاریخ الفاطمی الاجتماعی، (بیروت) ۱۹۹۷. (۳۷) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، چاپ محمد ذهنی افندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۳۸) عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، بیروت ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳. (۳۹) بیهقی، تاریخ بیهقی. (۴۰) عبدالهادی تازی، جامع القرویین، بیروت ۱۹۷۲ـ۱۹۷۳. (۴۱) سلیم طه تکریتی، «تقالید و اعراف من تکریت»، در عادات و تقالید الحیاة الشعبیة العراقیة، اعداد و تقدیم باسم عبدالحمید حمودی، بغداد: وزارة الثقافة و الاعلام، دارالشؤون الثقافیة العامة، ۱۹۸۶. (۴۲) سلیم طه تکریتی، «کتاتیب التعلیم فی تکریت»، التراث الشعبی، سال ۷، ش ۵ و ۶ (۱۳۹۶). (۴۳) سلیم طه تکریتی، «کسلات، الاعیاد فی بغداد»، التراث الشعبی، سال ۱۱، ش ۶ (۱۹۸۰). (۴۴) علی تلعفری، «الاحتفال بظهور اول سن للاطفال فی تلعفر»، التراث الشعبی، سال ۴، ش ۱ (۱۹۷۲). (۴۵) علی تلعفری، «دورة الحیاة فی تلعفر»، در عادات و تقالید الحیاة الشعبیة العراقیة، التراث الشعبی، ۱۹۸۶. (۴۶) محسن بن علی تنوخی، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، چاپ عبود شالجی، بیروت ۱۳۹۱ـ۱۳۹۳/۱۹۷۲ـ۱۹۷۳. (۴۷) عمرو بن بحر جاحظ، البخلاء، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۴۸) عمرو بن بحر جاحظ، کتاب التاج فی اخلاق الملوک، چاپ احمد زکیپاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴. (۴۹) عمرو بن بحر جاحظ، المحاسن و الاضداد، چاپ فوزی خلیل عطوی، بیروت ۱۹۶۹. (۵۰) هوشنگ جاوید، موسیقی رمضان در ایران، تهران ۱۳۸۳ ش. (۵۱) یعقوب جعفری، «تاریخچه پوشش کعبه»، میقات حج، سال ۴، ش ۱۲ (تابستان ۱۳۷۴). (۵۲) نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، لندن ۱۹۹۴. (۵۳) جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳. (۵۴) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بیتا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش. (۵۵) جهانگیر، امپراتور هند، توزک جهانگیری، چاپ محمدهادی معتمد الخدمت، چاپ سنگی لکهنو) ۱۸۶۳ (. (۵۶) علی چگینی، اسلام در برونئی، تهران ۱۳۷۹ ش. (۵۷) یوسف حبّی، «تقالید الولادة فی تونس»، التراث الشعبی، سال ۱۴، ش ۴ (۱۹۸۳). (۵۸) جورج حبیب، «خضرالیاس»، همان، سال ۱، ش ۱۱ (ربیعالاخر ـ جمادیالاولی ۱۳۹۰). (۵۹) حرّ عاملی، وسائل الشیعة. (۶۰) عبدالرزاق حسنی، «الاعیاد الدینیة لدی الطائفة الیزیدیة»، التراث الشعبی، سال ۴، ش ۷ (۱۹۷۳). (۶۱) قصی حسین، موسوعة الحضارة العربیة: العصر الفاطمی و الایوبی، بیروت ۲۰۰۵. (۶۲) محمد بن عثمان حشایشی، الهدیة فی العادات التونسیة، چاپ احمد طویلی و محمد عنابی، تونس ۲۰۰۲. (۶۳) علی بن ابراهیم حلبی، السیرة الحلبیة، چاپ عبداللّه محمد خلیلی، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲. (۶۴) لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، بیروت ۲۰۰۲. (۶۵) خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵. (۶۶) لطفی خوری، «ملامح تراثیة مشترکة فی تقالید دوره الحیاة العربیة»، در عادات و تقالید الحیاة الشعبیة العراقیة، همان. (۶۷) احمد زینی دحلان، السیرة النبویة، چاپ ناجی سوید، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵. (۶۸) دهخدا، لغتنامه دهخدا. (۶۹) سعید دیوهجی، «تقالید الزواج فی الموصل»، در عادات و تقالید الحیاة الشعبیة العراقیة. (۷۰) محمود روحالامینی، آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز، تهران ۱۳۷۸ ش. (۷۱) محمد بن یوسف زرندی حنفی، نظم دررالسّمطین، نجف ۱۳۷۷/۱۹۵۸. (۷۲) جرجی زیدان، تاریخ التمدن الاسلامی، چاپ حسین مؤنس، قاهره (بیتا). (۷۳) احمد حمودی سامرائی، «من ذبائح و نذور الجاهلیه»، التراث الشعبی، سال ۱۳، ش ۴ (۱۹۸۲). (۷۴) جعفر سبحانی، آئین وهابیت، قم ۱۳۷۸ ش. (۷۵) «سنّتها و رسوم مذهبی اسماعیلیان بدخشان»، چشمانداز، سال ۱، ش ۱۱ (بهمن ۱۳۷۶). (۷۶) عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الحاوی للفتاوی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۷۷) علی بن محمد شابشتی، الدیارات، چاپ کورکیس عواد، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۷۸) عبدالوهاب شاهرودی، «صفر و سفر: نگاهی دیگر به تاریخ وفات پیامبر (ص)»، مقالات و بررسیها، دفتر ۷۲ (۱۳۸۱ ش). (۷۹) محمدجواد شبیری، «تحقیقی در روز وفات پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم»، تحقیقات اسلامی، س ۴، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۸ ش). (۸۰) محمد عبدالسلام خضر شقیری، السنن و المبتدعات المتعلقة بالاذکار و الصلوات، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۸۱) احمد شلبی، الحیاة الاجتماعیة فی الفکر الاسلامی، قاهره ۱۹۸۶. (۸۲) جعفر شهری باف، طهران قدیم، تهران ۱۳۸۱ ش. (۸۳) شهمردان بن ابی الخیر، روضة المنجمین، چاپ جلیل اخوان زنجانی، تهران ۱۳۸۲ ش. (۸۴) صباح ابراهیم سعید شیخلی، الاصناف فی العصر العباسی: نشأتها و تطورها، بغداد ۱۳۹۶/۱۹۷۶. (۸۵) هلال بن محسِّن صابی، الوزراء، او، تحفة الامراء فی تاریخ الوزراء، چاپ عبدالستار احمد فراج، (قاهره) ۱۹۵۸. (۸۶) احمد بن عبداللّه صاعدی شیرازی، حدیقة السلاطین قطبشاهی، چاپ علیاصغر بلگرامی، حیدرآباد دکن ۱۹۶۱. (۸۷) نجلة قاسم صباغ، «جوانب من الحیاة الاجتماعیة فی عصر الرسالة الاسلامیة»، آداب الرافدین، ش ۱۳ (۱۴۰۱). (۸۸) غلامحسین صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، تهران ۱۳۷۲ ش. (۸۹) احمد صوفی، «ایام الموصل و صبواتها»، التراث الشعبی، سال ۱، ش ۵ (شوال ـ ذیقعده ۱۳۸۹). (۹۰) محمد بن یحیی صولی، ادب الکتّاب، چاپ محمد بهجة اثری، قاهره) ۱۳۴۱ (، چاپ افست بیروت) بیتا). (۹۱) عبدالعزیز طباطبائی، الغدیر فی التراث الاسلامی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳. (۹۳) طبری، تاریخ طبری (لیدن). (۹۴) سلمان هادی طعمه، کربلاء فیالذاکرة، بغداد ۱۹۸۸. (۹۵) رزق طویل، «الاعیاد بین الجاهلیة و الاسلام»، مجله الازهر، سال ۴۷، ش۱۰ (ذیحجه ۱۳۹۵). (۹۶) مصطفی محمد طیر، «اعیادالمسلمین و غیرهم»، مجله الازهر، سال ۵۸، ش۱۰ (شوال ۱۴۰۶). (۹۷) علی ظفرخواه، فولکلور خزانهسی، (تبریز) ۱۳۷۹ ش. (۹۸) جعفر مرتضی عاملی، بزرگداشتها در اسلام (پاسخ به شبهات مخالفین)، ترجمه محمد سپهری، قم ۱۳۷۸ ش. (۹۹) جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، قم ۱۴۰۳. (۱۰۰) عبدالمنصف محمود عبددالفتاح، «الاعیاد الاسلامیة و مالها من آثار طیبة فی نفوس المسلمین عامة»، مجلة الازهر، سال ۷۱، ش ۱۲ (ذیحجه ۱۴۱۹). (۱۰۱) عبدالمنصف محمود عبددالفتاح، «الاعیاد فی الاسلام»، مجلة الازهر، سال ۵۷، ش ۱۲ (ذیحجه ۱۴۰۵). (۱۰۲) محمد بن عبدالجبار عتبی، تاریخ یمینی، ترجمه ناصح بن ظفر جرفادقانی، چاپ علی قویم، تهران ۱۳۳۴ ش. (۱۰۳) خطیب عدنانی، الملابس و الزینة فیالاسلام، لندن ۱۹۹۹. (۱۰۴) محمود عرفان، «بار یافتن سفیران اسپانیا بحضور امیرتیمور در سمرقند»، آینده، ج ۳، ش ۴ (۱۳۲۳ ش الف). (۱۰۵) محمود عرفان، «مهمانی عروس امیرتیمور از سفیران اسپانیا»، آینده، ج ۳، ش ۵ (۱۳۲۳ ش ب). (۱۰۶) حسن بن عبداللّه عسکری، دیوانالمعانی، قاهره ۱۳۵۲. (۱۰۷) مرتضی عسکری، معالمالمدرستین، تهران ۱۴۱۳/۱۹۹۳. (۱۰۸) ابوالفضل بن مبارک علامی، اکبرنامه، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تهران ۱۳۷۲ ش. (۱۰۹) علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت (۱۳۸۷)، چاپ افست قم (بیتا). (۱۱۰) علی محمد سلام، العطر و الطیب، قاهره ۱۴۲۶/۲۰۰۵. (۱۱۱) غازی عبدالباقی، «الاغانی الشعبیة فیالموالد الدینیة بمصر»، التراث الشعبی، سال ۸، ش ۱ (۱۳۹۷). (۱۱۲) محمد فاروق فرقانی، تاریخ اسماعیلیان قهستان، تهران ۱۳۸۱ ش. (۱۱۳) محمدحسین فرهنگ، جامعهشناسی و مردمشناسی شیعیان افغانستان، قم ۱۳۸۰ ش. (۱۱۴) علیاصغر فقیهی، آلبویه: نخستین سلسله قدرتمند شیعه با نموداری از زندگی جامعه اسلامی در قرنهای چهارم و پنجم، (تهران) ۱۳۶۶ ش. (۱۱۵) محمد آصف فکرت، «نخستین جامهای که خراسانیان بر کعبه پوشاندند»، مشکوة، ش ۳۲ (پاییز ۱۳۷۲). (۱۱۶) ناصر فکوهی، «از اسطوره تا جشن»، در گستره اسطوره: گفتگوهای محمدرضا ارشاد با ابوالقاسم اسماعیلپور و دیگران، تهران: هرمس، ۱۳۸۲ ش. (۱۱۷) نصراللّه فلسفی، زندگی شاهعباس اول، تهران، ۱۳۳۴ ش، تهران، ۱۳۴۶ ش. (۱۱۸) فنگ جین یوان، فرهنگ اسلامی و ایرانی در چین، ترجمه محمدجواد امیدوارنیا، تهران: الهدی، (بیتا). (۱۱۹) قاسم عبده قاسم، عصر سلاطین الممالیک، قاهره ۱۴۱۵/۱۹۹۴. (۱۲۰) زکریا بن محمد قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، بیروت: دارالشرق العربی، (بیتا). (۱۲۱) قلقشندی، قلائد الجمان فی التعریف بقبائل عرب الزمان. (۱۲۲) عباس قمی، کتاب الکنی و الالقاب، صیدا ۱۳۵۷ـ۱۳۵۸، چاپ افست قم (بیتا). (۱۲۳) محمود کتیرائی، از خشت تا خشت، تهران ۱۳۷۸ ش. (۱۲۴) حسین کرخی، «کتاتیب بغداد فی العهود السابقة»، التراث الشعبی، سال ۱، ش۱۰ (ربیعالاولـربیعالاخر ۱۳۹۰). (۱۲۵) کرم حلمی فرحات، الثقافة العربیة و الاسلامیة فی الصین، قاهره ۱۴۲۵/۲۰۰۵. (۱۲۶) محمدصالح کنبو، عمل صالح، الموسوم به شاهجهاننامه، ترتیب و تحشیه غلام یزدانی، چاپ وحید قریشی، لاهور ۱۹۶۷ـ۱۹۷۲. (۱۲۷) جعفر قلی کیانی، «نوروز در قرقیزستان»، چشمانداز، ش ۱۳ (فروردین ۱۳۷۷). (۱۲۸) عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زینالاخبار، چاپ عبدالحی حبیبی، چاپ افست تهران ۱۳۴۷ ش. (۱۲۹) رابرت پرگرین لانگ، سرزمین و مردم پاکستان، ترجمه داوود حاتمی، تهران ۱۳۷۲ ش. (۱۳۰) عبدالحمید لاهوری، بادشاهنامه، چاپ کبیرالدین احمد و عبدالرحیم، کلکته ۱۸۶۷ـ۱۸۶۸. (۱۳۱) روژه لوتورنو، فاس قبلالحمایة، ترجمة الیالعربیة محمد حجی و محمد خضر، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۱۳۲) ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹. (۱۳۳) هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش. (۱۳۴) آدام متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، یا، رنسانس اسلامی، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران ۱۳۶۴ ش. (۱۳۵) محمدخالد رمضان، «تقالید الزاج و الاعراس فی منطقه وادی بردی و الزبدانی»، التراث الشعبی، سال ۱۳، ش ۴ (۱۹۸۲). (۱۳۶) محمد دقن، کسوة الکعبة المعظمة: عبرالتاریخ، (قاهره) ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۱۳۷) محمد محمدی ملایری، «النیروز عبرالتاریخ و فیالادب العربی»، الدراسات العربیة، سال ۲، ش ۱ (۱۹۶۰). (۱۳۸) ابوالوفاء مراغی، «اعیاد و مواسم و ذکریات»، مجلة الازهر، ج ۲۸، ش ۹ (رمضان ۱۳۷۶). (۱۳۹) محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ ش. (۱۴۰) عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران ۱۳۷۷ ش. (۱۴۱) مسعودی، مروج الذهب (پاریس). (۱۴۲) مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۱۴۳) محمد مشیری، «پذیرایی از کور دیپلماتیک در عمارات سلطنتی ایران»، وحید، سال ۴، ش ۱۱ (آبان ۱۳۴۶). (۱۴۴) علی مظاهری، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، ترجمه مرتضی راوندی، تهران ۱۳۷۸ ش. (۱۴۵) مقدسی، البدء و التاریخ. (۱۴۶) احمد بن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاثار، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره (بیتا). (۱۴۷) مکتبخانههای قرآن کریم در گذشته و حال در سودان، وقف: میراث جاویدان، سال ۳، ش ۲ (تابستان ۱۳۷۴). (۱۴۸) حیدر ممتوف، «منبع ایرانی در تشکیل لغت تاتار کریمه»، در جهان ایرانی و توران (مجموعه مقالات)، به اهتمام مرضیه ساقیان، تهران: وزارت امورخارجه، مرکز چاپ و انتشارات، ۱۳۸۱ ش. (۱۴۹) منی سیدعلی حسن، التصویر الاسلامی فیالهند: تسلیات البلاط و حیاة الشعوب فیالتصویر المغولی الهندی، قاهره ۲۰۰۳. (۱۵۰) ساچیکو موراتا و ویلیام چیتیک، سیمای اسلام، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران ۱۳۷۸ ش. (۱۵۱) محمد بن محمد موقت، الرحلة المراکشیة، او، مرءاة المساوی الوقتیة، مصر ۱۳۵۱. (۱۵۲) مهدی مهریزی، تقویم عبادی، تهران ۱۳۸۰ ش. (۱۵۳) میرخواند، روضة الصفا. (۱۵۴) علی میرنیا، پژوهشی در شناخت ایلها و طایفههای عشایری خراسان و نقش سیاسی روسای ایلهای بزرگ در امور کشور، و روابط آنها با حکومتها و استعمارگران، تهران ۱۳۶۹ ش. (۱۵۵) ناجیجواد، «کُتّاب ' الملا،»، التراث الشعبی، ش ۲ (۱۹۸۷). (۱۵۶) ناصرخسرو، سفرنامه، تهران (۱۳۴۱). (۱۵۷) عظیم نانجی، «دین اسلام»، در جهان مذهبی: ادیان در جوامع امروز، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴ ش. (۱۵۸) احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، بشرح جلالالدین سیوطی و حاشیه نورالدین بن عبدالهادی سندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۱۵۹) نصری اشرفی، نمایش و موسیقی در ایران، تهران ۱۳۸۳ ش. (۱۶۰) اسعد نظامی تالش، «جامه کعبه»، ایراننامه، سال۴، ش۱ (پاییز ۱۳۶۴). (۱۶۱) نوروز در ترکمنستان، چشمانداز، ش ۱۳ (فروردین ۱۳۷۷). (۱۶۲) نوروز در قزاقستان، همان، ش ۱۳ (فروردین ۱۳۷۷). (۱۶۳) فریدون نوزاد، «خلعت و خلعتپوشان»، فرهنگ گیلان، سال ۱، ش ۱ (زمستان ۱۳۷۷). (۱۶۴) احمد بن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، قاهره (۱۹۲۳) ـ۱۹۹۰. (۱۶۵) محمدطاهر بن حسین وحید قزوینی، عباسنامه، یا، شرح زندگانی ۲۲ساله شاهعباس ثانی (۱۰۵۲ـ۱۰۷۳)، چاپ ابراهیم دهقان، اراک ۱۳۲۹ ش. (۱۶۶) احمد وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، تهران ۱۳۷۰ ش. (۱۶۷) صادق هدایت، نیرنگستان، تهران ۱۳۵۶ ش. (۱۶۸) فهمی هویدی، الاسلام فی الصین، کویت ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۱۶۹) یعقوبی، تاریخ یعقوبی؛ ۴ - پانویس
۵ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جشنهای جهان اسلام»، شماره۵۰۰۷. ردههای این صفحه : آداب و رسوم | اخلاق اسلامی | اعیاد اسلامی | جشن و شادی | فرهنگ و اجتماع | فضیلت ایام | نشاط و شادی
|